از لاى بوته ها بود كه مى آمد
آن باد گيج لول سرگردان؟
يا صداى كسى
مى رفت و مى سُريد روى خاك رس
و پشت شاخه هاى جنگل وحشى
گم مى شد؟
اين باد بود يا صداى كسى بود؟
اين باد بود كه مى برد صداى كسى را
يا صداى كسى بود كه در باد مى سُريد و
درشاخه هاى جنگل وحشى
گم مى شد؟
و آن صداى گيج لول سرگردان در باد
همواره در گلوى خسته ى گوشم مى پيچد
!آن باد
يا صداى كسى؟
اين زوزه، اين ترنُم
اين گيج لول سرگردان
همواره با من است و مرا مى بَرد
جايى كه من نمى دانم آن جا هم
،آن باد
صداى كسى مى شود
و كسى كه در باد، در كنار من
با باد و من
بر خاك مى سُرد
و در پشت شاخه هاى وحشى جنگل
گم مى شود؟
فرشاد فدائيان . بيست و نهم آذر ۱۳٩٩. تهران